شب تنهایی

ساخت وبلاگ
دل خوشم با غزلی تازه، همینم کافی ست..تو مرا باز رساندی به یقینم.. کافی ست.قانعم، بیشتر از این چه بخواهم از توگاه گاهی که کنارت بنشینم کافی ست.گله ای نیست، من و فاصله هاااا همزادیم...گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی ست.آسمانی!.. تو در آن گستره خ شب تنهایی...ادامه مطلب
ما را در سایت شب تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : javad2147ami بازدید : 60 تاريخ : سه شنبه 9 آبان 1396 ساعت: 2:26

دلم را چون اناری کاش یک شب دانه می کردمبه دریا می زدم در باد و آتش خانه می کردم چه می شد آه ای موسای من، من هم شبان بودمتمام روز و شب زلف خدا را شانه می کردم   نه از ترس خدا، از ترس این مردم به محرابماگر می شد همه محراب را میخانه می کردم اگر می شب تنهایی...ادامه مطلب
ما را در سایت شب تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : javad2147ami بازدید : 46 تاريخ : سه شنبه 9 آبان 1396 ساعت: 2:26

کاش می‌دیدم چیستآنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری استآه وقتی که تو لبخند نگاهت رامی‌تابانی بال مژگان بلندت رامی‌خوابانیآه وقتی که  توچشمانتآن جام لبالب از جان‌دارو راسوی این تشنه جان سوخته می‌گردانیموج موسیقی عشقاز دلم می‌گذردروح گل‌رنگ شرابدر ت شب تنهایی...ادامه مطلب
ما را در سایت شب تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : javad2147ami بازدید : 47 تاريخ : سه شنبه 9 آبان 1396 ساعت: 2:26

اگر ماه بودم به هرجا که بودم
سراغ تو را از خدا می گرفتم

وگر سنگ بودم به هر جا که بودی
سر رهگذار تو جا می گرفتم

اگر ماه بودی به صد ناز شاید
شبی بر لب بام من می نشستی

وگر سنگ بودی به هرجا که بودم
مرا می شکستی، مرا می شکستی

+ نوشته شده در  شنبه دهم مرداد ۱۳۹۴ساعت 8:35  توسط جواد  | 
شب تنهایی...
ما را در سایت شب تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : javad2147ami بازدید : 39 تاريخ : سه شنبه 9 آبان 1396 ساعت: 2:26

بی تو مهتاب شبی باز از آن كوچه گذشتمهمه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتمشوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودمشدم آن عاشق دیوانه كه بودم در نهانخانه ی جانم گل یاد تو درخشیدباغ صد خاطره خندیدعطر صد خاطره پیچید یادم آمد كه شبی با هم از آن كوچه گذشت شب تنهایی...ادامه مطلب
ما را در سایت شب تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : javad2147ami بازدید : 75 تاريخ : سه شنبه 9 آبان 1396 ساعت: 2:26

روي قبرم بنويسيد...کسی بود که رفت...لحظه ای از غم ايام نياسود که رفت...  بنويسيد؛نفهميد کسی،دردش را...هيچکس درک نميکرد،رخ زردش را...بنويسيد؛که يک عمر کسی را کم داشت...در نگاهش اثر از حادثه ای مبهم داشت...بنويسيد؛هوای دل او ابری بود...بنويسيد؛که اسط شب تنهایی...ادامه مطلب
ما را در سایت شب تنهایی دنبال می کنید

برچسب : بنویسید, نویسنده : javad2147ami بازدید : 67 تاريخ : سه شنبه 9 آبان 1396 ساعت: 2:26

وای که ردپای دزد آبادی ما، چقدر شبیه چکمه های کدخداست؟؟؟؟؟؟                روزی که ردپای به جا مانده ،شبيه چکمه های کدخدا بود یکی میگفت: دزد، چکمه های کدخدا را دزدیده، دیگری گفت: چکمه هاش شبیه چکمه کدخدا بوده. هر کسی به طریقی واقعیت را توجیه میکرد،  شب تنهایی...ادامه مطلب
ما را در سایت شب تنهایی دنبال می کنید

برچسب : هیسسسنطق, نویسنده : javad2147ami بازدید : 70 تاريخ : سه شنبه 9 آبان 1396 ساعت: 2:26

این روزها من

خدای سکوت شده ام

خفقان گرفته ام تا

آرامش اهالی دنیا

خط خطی نشود...

اینجا زمین است

اینجا زمین است رسم آدمهایش عجیب است

اینجا گم که میشوی

بجای اینکه دنبالت بگردند

فراموشت میکنند.........

+ نوشته شده در  شنبه بیست و هشتم شهریور ۱۳۹۴ساعت 20:18  توسط جواد  | 
شب تنهایی...
ما را در سایت شب تنهایی دنبال می کنید

برچسب : فراموشی, نویسنده : javad2147ami بازدید : 50 تاريخ : سه شنبه 9 آبان 1396 ساعت: 2:26

نـــــذرکــــردم سفـــره ای پهـــن کنــم…

از حـــرف های ناگفتــه دلـــم…

اگــر بـــرگــردی….

+ نوشته شده در  جمعه هفدهم مهر ۱۳۹۴ساعت 19:14  توسط جواد  | 
شب تنهایی...
ما را در سایت شب تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : javad2147ami بازدید : 49 تاريخ : سه شنبه 9 آبان 1396 ساعت: 2:26

الان موبایلم نیستش....

خیلی دلتنگشم....

یه ثانیه از فکرش بیرون نمیام..

دوس دارم مثل همیشه برام حرف بزنه...

کاش این ثانیه های لعنتی زود تر می گذشت..

نمیدونم می خونی یا نه....

ولی بدون من همیشه به یادتم...

+ نوشته شده در  دوشنبه هشتم آبان ۱۳۹۶ساعت 23:48  توسط جواد  | 
شب تنهایی...
ما را در سایت شب تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : javad2147ami بازدید : 53 تاريخ : سه شنبه 9 آبان 1396 ساعت: 2:26